تربیت جنسی کودک موضوعی است که همواره به دلیل بعضی موانع، در هالهای از ابهام و سوءتفاهم مخفی شده است و این موضوع، مشکلات و چالشهایی را در زندگی کودکان بهوجود آورده است. تربیت جنسی، یک فرایند تغییر یا شکلدهی رفتار کودک محسوب میشود و مهمترین هدف آن توسعه رفتارهای مثبت جنسی، اتخاذ رویکرد محترمانه به خود و دیگران، دوری از تجاوز و خشونت میباشد.
تربیت جنسی کودک بهعنوان حلقهای مفقوده از حلقههای فرزندپروری مثبت محسوب میشود. با ورود فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی به زندگی افراد، افراد با موجی از ناآگاهی و اطلاعات درست و نادرست جنسی مواجه میشوند. در این میان، آسیبپذیرترین گروه بهعنوان مخاطبان این وسایل مدرن ارتباطی، کودکان و نوجوانان هستند که کمترین اطلاعات، آگاهی و پیش زمینه ذهنی را در مورد مسائل جنسی دارند. بنابراین کودکان بیش از هر گروه دیگری به دانش حاصل از تربیت جنسی از طرف بزرگسالانشان نیاز دارند. در این مقاله به بررسی دلایل دقیقتر و جامعتری از این نیاز میپردازیم:
۱- آسیبپذیری کودکان نسبت به سوءاستفاده جنسی
اولین علت توجیهی برای لزوم تربیت جنسی کودکان آن است که همه کودکان بدون در نظر گرفتن سن، جنس، طبقه اجتماعی و اقتصادی، نژاد و مذهبشان در معرض سوءاستفاده جنسی هستند. اکثر قربانیان سوءاستفاده جنسی توسط افراد آشنا و مورد اعتمادشان مورد تعرض قرار گرفتهاند. بنابراین بهتر است به این فکر نکنیم که بهطور مثال، کودکان در کنار افراد آشنا در امنیت کامل هستند یا دختر بچهها بیشتر از پسر بچهها در معرض سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند. یعنی احتمال آسیب دیدن را برای همه کودکان در نظر داشته باشیم.
۲- مقاوم کردن کودکان در مقابل بزرگسالان بالقوه خطرناک
همه کودکان به بزرگسالانی که نیازهایشان را برطرف کنند یا بهطور کلی به بزرگترهای حمایتکننده، وابسته هستند. سوء استفاده جنسی از کودکان، نتیجهی توان جسمی بالاتر بزرگترها، نداشتن اطلاعات جنسی متناسب با سن و پایین بودن نیرومندی و توانایی بدنی کودکان بهنسبت بزرگسالان است. هرچقدر کودک فرصت تمرین مهارتهایش (مثل مهارت نه گفتن) را داشته باشد، از حقوق فردی خود اطلاعات کاملی فرا گرفته باشد و بزرگسالان قابل اتکای بیشتری داشته باشد، توانمندی بیشتری کسب کرده و اینگونه قدرت بدنی ضعیفتر خود را جبران خواهد کرد. اطلاعات کم و نداشتن دانش کافی حاصل از تربیت جنسی، او را در برابر سوء استفاده جنسی آسیبپذیرتر میکند.
۳- تشخیص بزرگسالان امن و ناامن
کودکان در پنج تا هشت سالگی در برابر موضوعات زیادی (مانند خشونت افراد غریبه، موجودات خیالی، سایهها، تاریکی و تنها ماندن در خانه) دچار اضطراب میشوند. از این رو گاهی حتی به افراد ناآشنا و فریبکار که به ظاهر قابل اتکا هستند، اعتماد میکنند اما این افراد از کمبود دانش جنسی کودکان، سوءاستفاده میکنند. دریافت دانش حاصل از تربیت جنسی اصولی از سوی والدین، امکان تشخیص افراد امن و ناامن را برای کودکان فراهم میکند و آنها از این خطر مصون نگه میدارد.
۴- بررسی انگیزه اَعمال دیگران
مطابق نظریه رشد اخلاقی پیاژه، کودکان زیر هفت یا هشت سال نمیتوانند انگیزههای واقعی افراد را تشخیص دهند و با توجه به ظاهر رفتار و نتیجهٔ عمل افراد، آنها را خوب یا بد تلقی میکنند. افراد تعرضکننده به کودکان به اجبار کردن، فریب دادن، تهدید کردن، باج گرفتن، پنهانکاری و تکنیکهای آرام کردن اغواگرانه (مانند نوازش) متوسل میشوند اما کودکان بهدلیل نداشتن تجربه کافی، عدم دریافت دانش حاصل از تربیت جنسی توسط والدین و رشد شناختی کمتر، انگیزههای پنهان این افراد را درک نمیکنند و بیشتر احتمال دارد که در دام آنها گرفتار میشوند. بنابراین کودکانی که دانش جنسی متناسب با سن خود را دریافت کرده باشند، بهتر میتوانند انگیزههای پنهان افراد را تشخیص دهند و و رفتارهای پختهتری را در این مواقع نشان میدهند.
۵- یادگیری مهارت نه گفتن در موقعیتهای خطرناک
بزرگترها معمولا بهطور مستقیم یا غیر مستقیم از سنین اولیه به کودکان القا میکنند که بچه خوب باید هر آنچه به او گفته میشود را انجام دهد؛ که این آموزه نادرست است. این کار باعث میشود بچهها بهمرور برای جلب محبت، رضایت و تأیید بزرگترها، از آنها اطاعت کنند که این ممکن است حتی بزرگسالان ناامن را هم در بر بگیرد. در نتیجه کودکانی که از تربیت جنسی ناکافی برخوردار بودهاند، تن به سوءاستفاده جنسی میدهند، خواسته یا ناخواسته راز سوءاستفاده جنسی را پنهان میکنند و پیروی از بزرگترها را به خطر تنبیه شدن بهدلیل اطاعت نکردن، ترجیح میدهند.
۶- جلوگیری از پنهانکاریهای کودکان درباره تجربههای آزار جنسی
در بسیاری از جوامع به دلایل مختلفی، صحبت درباره موضوعات جنسی تابو است. کودکان نیز از ابتدای دوره تحصیل میدانند که صحبت دربارهٔ رفتار جنسی یا عمل به آن، دردسرساز است. تجربیات شخصی آنها ثابت کرده است که معلمان، والدین و مراقبان کودک نسبت به گفتگوهای آنها دربارۀ اندام تناسلی یا رفتارها و موضوعات نامناسب جنسی، عکسالعمل شدید همراه با تنبیه نشان میدهند. در نتیجه این احتمال وجود دارد که در صورت نبود تربیت جنسی کودکان، حتی زمانی که میدانند که مورد تعرض آزار جنسی قرار گرفتهاند، فرد معتمدی را برای بیان این تجربه پیدا نکنند. به عبارت دیگر آنها ترجیح میدهند که رفتار نامناسب جنسی را تحمل کنند تا اینکه با ریسک تایید نشدن، سرزنش شدن، رازدار نبودن و محرومیت از محبت بزرگسالان روبهرو شوند. پس به نظر میرسد تشویق شدن برای پنهانکاری نیز یکی دیگر از عوامل اهمیت تربیت جنسی کودکان است.
۷- مجهز کردن کودکان به مهارتهای خودمراقبتی
مدرسه، مکانی که کودکان نیمی از ساعات روزانه خود را در آن در کنار افراد دیگر سپری میکنند، میتواند عاملی برای آسیبپذیری کودکان در برابر سوءاستفاده جنسی نیز باشد. نظام آموزشی متمرکز بر دروس نظری، نمیتواند کودکان را برای یک رشد جنسی سالم و محافظتشده، آماده کند و اطلاعات لازم و کافی در حوزه تربیت جنسی به آنها بدهد. کادر مدرسه نیز قادر نیستند که بر تمامی فعالیتهای دانشآموزان در مدرسه، نظارت کافی را داشته باشند. به علاوه خانوادهها هم از اتفاقاتی که ممکن است برای کودکان در مدرسه بیفتد، اطلاع کافی و جامعی ندارند. بنابراین بهنظر میرسد که کودکان در این مواقع تنها هستند و خودشان باید اصول خود مراقبتی که آموزش دیدهاند را بهکار ببرند. در این مواقع، دانش تربیت جنسی اصولی که توسط والدین به کودکان ارائه شده، آسیبپذیری آنها را در برابر سوءاستفاده جنسی، کاهش میدهد.
۸- ارائه اطلاعات اصولی و معتبر جنسی و متناسب با سن به کودکان
کودکان تمایلات جنسی را مانند بزرگترها تجربه نمیکنند ولی نسبت به اعضای بدنشان کنجکاو هستند و از لمس و نوازش قسمتهای تحریکپذیر، لذت میبرند. اغلب بزرگترها از اینکه کودک به ناحیه تناسلیاش دست میزند، نگران و ناراحت میشوند و گاهی واکنش آنها احساس گناه و شرم در کودکان میشود. والدین معمولا از این مسئله غافل هستند که کودکان نسبت به مسائل جنسی، کنجکاو اند و هر روز کلمات تحریکآمیز و اطلاعات نادرستی درباره مسائل جنسی از رسانهها و همسالان میبینند و میشنوند. گاهی نیز والدین اعتقاد دارند که کودکان هنوز برای دریافت اطلاعات تربیت جنسی، کوچک هستند و یا تا قبل از ازدواج نیازی به آموزش جنسی ندارند. اطلاعات نادرست در مورد این مسائل و دریافت نکردن دانش حاصل از تربیت جنسی، خطراتی مانند مورد تجاوز قرار گرفتن، ابتلا به انواع بیماریها، تحمل سرزنشهای دیگران و پیامدهای منفی دیگری برای کودکان در پی خواهد داشت.
۹- لزوم یادگیری مهارت گزارشدهی در کودکان
کودکان قربانی سوء استفاده جنسی بدون دانش حاصل از تربیت جنسی قادر به گزارش دادن اتفاقاتی که برایشان در این مورد افتاده است، نیستند. آنها نیازمند آموزش مهارتهای صحیح گزارشدهی هستند تا بتوانند تعرضات جنسی را فاش کنند. بهیاد داشته باشید که بخشی از مهارت گزارشدهی آنها بستگی به باز بودن و پذیرفتن شما بهعنوان یک فرد قابل اعتماد دارد. در اینصورت ممکن است والدین را با اشارات غیرمستقیم (مثلا، «من دوست ندارم پسر عمو خونه ما بیاد. نمیخواهم به خانه دایی بیایم. گفتن یه راز کار بدی هست؟ من بازیهای شوهر خاله رو دوست ندارم. من دوست ندارم پسر خاله من رو قلقلک بده و…») نسبت به اتفاقی که برایشان افتاده است، آگاه کنند.
متاسفانه والدینی که خود از دانش جنسی کافی برخوردار نیستند، با چنین پاسخهای نادرست، ناتوانی کودک در گزارشدهی را تشدید میکنند، مثلا: «حتما باید با ما بیای خانه دایی. ما باید رازدار باشیم. باید یاد بگیریم تا شوخی و قلقلک را تحمل کنیم چون او برای این با تو بازی میکنه که دوستت داره. اگر وقتی عمو و پسرعمو خونه ما هستند پیش اونها نری، ناراحت میشن. و..». در عوض والدین آگاه و حساس با زیرکی از کودکان خود میپرسند: «او کدام قسمت بدنت را قلقلک میدهد؟ با هم چه بازی را میکنید؟ اگر راز رو فاش کنی چه مشکلی واست پیش میآید؟ چه کسی آن حرف را زد؟ آیا شخص دیگری از آن جریان خبر دارد؟ چرا اصلاً دوست نداری فلانی را ببینی؟ و…». این گفتگوهای ساده به والدین کمک تا شدت مشکل را بررسی کنند و به کودکان خود اطمینان خاطر بدهند که میتوانند به آنها تکیه کنند.
۱۰- جلوگیری از پیامدهای منفی تجربه آزار جنسی
کودکانی که مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند، مشکلات روحی و روانی زیادی را ممکن است تجربه کنند. احتمال ابتلا به مشکلات ارتباطی، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، اضطراب، مشکلات تحصیلی، کاهش اعتماد بهنفس، احساس گناه، اختلالات مصرف مواد و الکل و مشکلات جنسی در آینده، تنها بخشی از مشکلات بالقوه مورد سوء استفاده قرار گرفتن در کودکان است. یک جامعه برای پیشرفت خود به افرادی با سلامت روانی بالا نیاز دارد و مورد سوء استفاده بودن و آسیبهای ناشی از آن، بار مالی و اجتماعی زیادی را بر دوش جامعه میاندازد و ممکن است از سرعت قطار پیشرفت آن بکاهد. پیامدهای منفی احتمالی ناشی از دریافت نکردن دانش حاصل از تربیت جنسی باید مورد توجه نظام آموزش و پرورش قرار گرفته و علاوه بر تعلیم آن در مدرسه به دانشآموزان، والدین آنها هم توجیه شوند.
لزوم تربیت جنسی کودکان و مسئولیت والدین در قبال این موضوع
تربیت جنسی محدود به آموزشهای جنسی نیست بلکه حوزههای وسیعی مانند شناخت جنسیت و انواع آن، آگاهی از بدن زن و مرد، حقوق جنسی افراد، نظر فرهنگ و دین درباره تربیت جنسی، بچهدار شدن، بلوغ، اصول محافظت از مورد سوء استفاده قرار نگرفتن و آموزشهای فراوان دیگر را نیز در برمیگیرد. والدین بهعنوان اولین افرادی که با کودکان تعامل دارند، مسئولیت پرورش و ارائه دانش جنسی اصولی و معتبر و متناسب با سن را به آنها را بر عهده دارند. بنابراین توصیه کارشناسان به والدین، آن است که با بالا بردن اطلاعات خود و بهروز کردن دانستههایشان و سپس انتقال آنها به کودکان، احتمال محافظت شدن آنان را بالا ببرند و سلامت روانی و جسمیشان را تضمین کنند.
شما والدین عزیز از چه طریقی دانش تربیت جنسی خود را افزایش میدهید؟ برای تربیت جنسی فرزندان خود با چه چالشهایی روبهرو بودهاید؟ نظرات ارزشمندتان را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها
۰ مورد
دیدگاه خود را درمیان بگذارید